شاید به دفعات کلمهی "فریلنسر" یا " فریلنسینگ" به گوشتان خورده باشد بدون آنکه بدانید ممکن است خودتان یک فریلنسر باشید! درواقع اگر شما یک عکاس، نویسنده، طراح سایت و شاید هم معماری هستید که پروژه های معماری را انجام میدهید هستید و کارفرمای مشخصی ندارید و از پروژهای به پروژهای دیگر میروید، به شما تبریک میگوییم چرا که یک فریلنسر هستید!
از مهمترین ویژگیهای این سبک از کار، همان " خانوم/ آقای خود بودن" است و این خود مصداق "آزادکار" بودن است. بدین ترتیب فریلنسرها به شرکت و سازمانی به صورت بلند مدت متعهد نشده و یا درصورت انجام کار تمام وقت و یا پاره وقت هم پس از اتمام پروژه و تسویه حساب با شرکت، دیگر به کارفرمای خود تعهدی ندارند.
در این مطلب سعی بر آن است تا قیاسی عادلانه میان وجوه مثبت و منفی این سبک از کار و زندگی ارائه شود چرا که انتخاب ما از سبک انجام " کار" خود درواقع بخش بسیار زیادی از روزمرگیهای ما را به خود اختصاص میدهد.
از جمله نکات قابل توجه درباره ی فریلنسینگ عبارتند از:
برنامه ی زمانبندی آزادتری در اختیار دارید.
در صورتی که سبک " فریلنسینگ" را به عنوان شغل خود در دستور کار قرار دهید از برنامه ی زمانی آزادتری برخوردار خواهید بود. آزاد نه به معنای کم کاری و یا بیکاری، بلکه به معنای انعطافی که اگر کنترل شود جریان زندگی را برایتان روانتر خواهد کرد.
البته لازم به ذکر است که این میزان از آزادی خود میتواند چالشی باشد در برنامه ریزیهای دیگر کارهای روزانهتان چرا که اگر کمی بر خود و حس و حال روزهایتان مسلط نباشید، به راحتی از این انعطاف در جهت سوء استفاده خواهید کرد و به قولی خودتان برنامههای از پیش تعیین شدهی خود را نقض خواهید کرد.
پس این ویژگی ذاتی "فریلنسینگ" هم میتواند بسیار مفید و از طرف دیگر هم گاهی مضر باشد و این که مزیت به حساب بیاید یا عیب، کاملا بستگی به نوع نگاه ما به برنامه ریزی دارد و اینکه چقدر پایبند باشیم به آنچه که لازم الاجرا میدانیم.
محیط کارتان را خودتان تعیین میکنید.
اکثر ما آدمها از نظم خوشمان میاید اما از چهارچوب و قالب نه! "فریلنسینگ" دقیقا همان سبکی است که در آن محیط کار، حال و هوای کار، پوشش و حتی تغذیهمان تحت کنترل خودمان است و چه از لحاظ جابهجایی زمانی و چه انتخاب نوع، هر کدام از موارد مطرح شده به گونهای "دستمان باز است!".
اما باز هم همین نکته که به عنوان "مزیت" از آن یاد میشود میتواند برای برخی از افراد خوشایند نباشد. برای مثال افرادی که مدام به واسطهی ماهیت کار خود و همچنین برخورداری از روحیهی تیمی بالا در محیطهای کاری شلوغ و پویا وقت گذراندهاند و حال به لطف همه گیری بیماری کرونا مدتیست به دورکاری مشغولند. به طور قطع برای این دسته از افراد این دوره از خانه نشینی و دورکاری موقتی بوده و به محض امکان حضور در جمعهای کاری، جزو اولین افراد خواهند بود.
پس این نکته نیز علی رغم آن که بسیار مثبت به نظر میرسد، ممکن است برای عدهای نیز حوصله سر بر باشد.
مدیریت میزان درآمدتان به عهدهی خودتان است.
اینکه بتوانید در طول یک سال کاریتان ماههایی را برای استراحت و کم کاری انتخاب کنید، مزیت بسیار بزرگیست یا آنکه بر حسب نیاز مالی و یا برنامهریزی برای پس اندازتان ترجیح به پرکاری میدهید، بسیار میتواند دلگرم کننده باشد.
اما این نکته نیز قابل توجه است که مطالبات مالیتان از کارفرما پس از اتمام پروژه به عهدهی خودتان است و این بدان معناست که چنانچه در این راه قدم گذاشتهاید میبایست بیش از پیش مسئولیت پذیر، پیگیر و حتی در برخی موارد رک باشید تا بتوانید در تعاملات مالی با افراد مختلف به نوعی "گلیم خود را از آب بیرون بکشید".
پس در این مورد هم مشهود است که بسته به نوع نگاه شما به حرفهتان به عنوان "منبع درآمد" این خصیصه میتواند مزیت و یا عیب به نظر بیاید.
به عنوان مثال گروهی از افراد بهره مندی از حقوق و مزایای کار در سازمان و یا یک شرکت را به این نوع از کسب درآمد ترجیح میدهند و درواقع ثبات و امنیت شغلی ناشی از آن را بیشتر مایهی آرامش خود میدانند تا جای دادن مسافرتی کوتاه میان برنامههای کاری خود به منظور استراحت به عنوان یک "فریلنسر".
خودتان ضامن پیشرفتتان هستید.
درست است که در هر جایگاهی برای ما آدمها، میل به صعود و پیشرفت وجود دارد اما به طبع در برخی از موارد بستر بازتر و هموارتر است. در واقع مسئله این است که به موازات میل به صعود تا بینهایت در وجود ما، سیستمهایی سرکوبگر بر بسیاری از مشاغل سایه انداختهاند به گونهای که علاقه به قالب زدن همه ی افراد زیردست داشته و به گویشی دیگر میتوان گفت که "بال پروازشان را میچیند".
اما در این نوع از سبک اشتغال به معنای واقعی کلمه شما "آزاد" کار میکنید و تا هر میزانی که تلاشتان را ادامه دهید و توانش را داشته باشید، بستر برای اوج گرفتن مهیاست. شما خود ناجی خودتان و حرفهتان هستید و همین که همه چیز به خودتان وابسته است و نگاهتان به بالادست نیست، خود شروعی بر خودباوریست تا هیچوقت منتظر فردی الهام بخش برای ادامهی راه موفقیت و یا سرعت بخشیدن به آن نباشید.
از شر کاغذبازی خلاص میشوید.
در "فریلنسینگ" دیگر نیاز به انجام کاغذبازیهای پیاپی و البته بیفایده نیست چرا که کار بی واسطه صورت گرفته و ارتباطات مستقیم برقرار میشود. بدین صورت هم از اتلاف انرژی و وقت طرفین جلوگیری میشود و هم سرعت به جریان افتادن کارها به حد مطلوب میرسد.
این ویژگی از جمله مواردیست که قریب به اتفاق افراد را جذب میکند. چرا که همهی ما حداقل یک بار در طول حرفهی خود از درگیریهای بی پایان و بروکراسیهای (کاغذبازی) بیهوده به ستوه آمدهایم!
در پایان لازم به ذکر است که 5 نکته یاد شده از خصیصههای "فریلنسینگ"، تنها بخش کوچک و البته محسوس این سبک از کار است و ویژگیهای دیگر آن زمانی خود را نشان میدهند که شما در بطن این اتفاق قرار بگیرید.
درواقع به نظر میرسد اگر به خوبی هدف خود از حرفه و مسیر پیش رویتان را بدانید و نیم نگاهی هم به مفهوم "کار برای زندگی" داشته باشید، "فریلنسینگ" انتخاب مناسبی است.
" فریلنسینگ" این شانس را به شما میدهد تا حتی یکبار هم که شده برای "خودتان" کار کنید و حس استقلال را در حیطهی شغلی خود تجربه کنید. حس استقلال توام با لذت و صد البته هیجان مواجهه با چالشهای ممتد!